۱۳۹۱ اسفند ۱۹, شنبه

«چاوزها! حاکمان باریناس»



«چاوزها! حاکمان باریناس»

ه . لیله کوهی


این عادت به فضولی در سایت ها باز کار دستم داد. امشب به گنجینه ی ذخایر ِ آرشیو ِ  نمی دانم؟ کدام سایت به این مطلب ترجمه شده ی خانم گلناز غبرایی دست پیدا کردم. که با حال و هوای امروز ما نزدیکی دارد. از آنجا که «برادر چاوز» به لقاء الله پیوستند و عمرشان را به شما دادند و حاج «خانم چاوز»، مادر آنمرحوم سر بروی شانه ی «برادر محمود احمدی نژاد» گذاشته اند و اینگونه که در عکس مشاهده می کنید زار وُ زار گریه می کنند که دل مرغان مرداب انزلی هم برایشان کباب است. گفتم بدنیست این مطلب را که هر چند زمانی از آن گذشته
اما تازگی مضمونی خود را از دست نداده با شما به اشتراک بگذارم. بویژه قابل توجه ی براداران  و خواهران چپ ما که این روزها در ماتم از دست دادن این بزرگ مرد کمونیست جهان نشسته اند. برای همدردی هم که شده این عکس و این مطلب را در وبلاگم بگذارم تا ادای دینی کرده باشم. باورکنید من هیچ نمی دانستم که «برادر محمود احمدی نژاد» اینقدر در این کشور و نزد «حاج خانوم چاوز» محبوب باشند؟ حتماً شما هم در فیلم کوتاه ویدئوی اش دیدید که در مراسم بزرگداشت آنمرحوم چقدر برایش دست زدند. البته جا داشت چند صلوات هم برای آن خدابیامرز می فرستادند تا روحش در شب اول قبر شاد شود. اما شنیده ام قرار است او را مثل «مرحوم لنین بزرگ» در تابوت شیشه ای بگذارند پس بنا براین از شب اول قبر  نکیر و منکر خبری نیست.امام صادق (ع) می فرمایند: "اللٌهُم اِنی اّعّوذبکّ مِن عذابِ القبر و من طیق القبر و مِن ضّعطهِ القبر" یعنی تنگی قبر و فشار قبر و عذاب قبر در شب اول و اینجور داستانها که آدم را از مردن بیزار می کند. البته شنیده ام «برادر چاوز» هم روزهای آخر التماس می کرد نگذارند بمیرد. اما حضرت عزائیل که بیاید دیگر کاری نمی شود کرد نعوذ بلا خود خدا هم نمی تواند واسطه شود. خب دیدیم بهترین ومجرب ترین دکتر های کوبا هم کاری از دستشان برنیامد. اما خدا را شکر که «برادر چاوز» را از قبر معاف کردند و در تابوت شیشه ای می گذارند و از فشار و عذاب شب اول قبرخبری نیست. خب زیاد پر حرفی نکنم برویم با هم این مطلب خبرنگار آلمانی را بخوانیم.
  
                            
www.aoja.blogspot.com


                                                
              برگردان از گلناز غبرایی


«چاوزها! حاکمان باریناس»



مجله اشپیگل 17 نوامبر 2008


هوگو چاوز رئیس جمهور ونزوئلا یک بار دیگر در جریان انتخابات ایالتی ناچار به اثبات نفوذ خود گشته درحالی که حتی در زادگاه خود هم نارضایی مردم از او و مجموعۀ خانواده اش روبه افزایش است.

ساعت نزدیک هفت است و نیایش در کلیسای « کویستوری» باریناس شهری در جنوب ونزوئلا با جمعیت 270000 نفر آغاز شده. مادر رئیس جمهور با بلوزی آبی رنگ، عینک دودی و موهای بلوند
شده در ردیف دوم می نشیند. خانوادۀ چاوز مسیحیان معتقدی هستند. قبلاَ    «دونا اِلنا» پیاده برای نیایش می آمد. کلیسا با خانۀ قدیمی آنان فقط یک خیابان فاصله داشت. حالا او و همسرش در یک عمارت بزرگ در بهترین منطقه شهر« باریناس» ساکن شده اند. خانۀ قدیمی خالی افتاده وهیچ اثری از زندگی رئیس جمهور و خانواده اش در آن عمارت زرد رنگ بی زرق و برق و یک طبقه دیده نمی شود. در همین حال «هوگو دِلوس ریس چاوز» پدر رئیس جمهور ده سال است که پُست استانداری را عهده دار است. ( شعار انتخاباتی چهار سال پیش او این بوده " به پدر رای بدهید.  چون پسر نمی تواند خواسته هایش را ندیده بگیرد." البته این در باره تمام خانواده صادق است). از وقتی که «هوگو چاوز» چترباز و کودتاچی سابق و رهبر فعلی چپهای امریکای لاتین  در سال 1998 بعنوان رئیس جمهور ونزوئلا برگزیده شده، خانوادۀ دورگه و کم در آمد خود را تبدیل به دودمانی مرفه نمود که  اکنون صاحب 17 مزرعۀ بزرگند. « آنتونیو باستیداس» همسایه قبلی و اپوزسیون فعلی      می گوید: چاوزها الیگارشی جدید « باریناس » هستند.

 .هوگودِلوس ریس چاوز  که در« باریناس» به اِل ماسترو  مشهور است قبلاَ معلم روستا بود

صاحب شش پسر است که همگی اوضاع مالی بسیار خوبی دارند. «آدلیس» در بانک «سوفی تاسا» که معاملات دولتی« باریناس» را عهده دار است، مستقر شده. « آنیبال» شهردار زادگاه چاوز، سابانتا است. نارکیسو به همکاری های دو کشور ونزوئلا و کوبا نظارت دارد و آرگنی رئیس کابینه ی پدرش است. به او لقب عالیجناب خاکستری داده اند. آل ماسترو چند سالی است دچار عارضه ی مغزی شده است.
  است و PDVSپسر عمو  آستروبال  معاون پالایشگاه دولتی
آدان بزرگترین برادر خانواده چاوز معروف به روشنفکرترین آنهاهم هست. اودر گذشته سفیر ونزوئلا درکوبا بوده و مدتی نیز وزارت آموزش وپرورش را بعهده داشته است. رئیس جمهور از میان برادرانش به او بیش از همه اعتماد دارد و شاید به همین دلیل اورا برای وظیفه ای دشوار برگزیده. او کاندید پُست استانداری« باریناس » است. انتخابات قرار است یکشنبه آینده برگزار شود.
  آدان باید از شکست احتمالی چاوز ها دراین استان که رئیس جمهور آن را گاه و بیگاه
  گهوارۀ انقلاب  می نامد جلوگیری کند.

انتخابات استانداران ایالتهای مختلف نخستین آزمون رئیس جمهور پس از شکست سال پیش
در رفراندم تغییر قانون اساسی محسوب می شود. درآن زمان چاوز نتوانست طرح خود را برای تغییر قانون اساسی به کرسی بنشاند. طرحی که در صورت موفقعیت می توانست به او امکان نا محدود برای انتخاب شدن مجدد را بدهد.

براساس همه پُرسی ها احتمال به قدرت رسیدن اپوزسیون در شش ایالت مهم بسیار است.

نکته جالب این جاست که بخشی از مخالفین جدی این دوره از انتخابات همراهان قبلی رئیس جمهور هستند که حالا بعنوان کاندیدای مستقل در انتخابات شرکت کرده اند. بطور مثال رقیب سر سخت آدان در باریناس  یکی از همفکران سابق چاوز «سیمون یمیننر» است که می گوید ما ازحکومت خانوادگی چاوزها به تنگ آمده ایم. او یک سلسلۀ جدید براه انداخته.

در مقیاسی کوچک باریناس نمایانگر اوج و حضیض فرمانده چاوز می تواند باشد. یک بزرگراه

چهار بانده به سوی« سابانتا » زادگاه چاوز کشیده شده و درست در وسط آن نرده های مابین  اتوبان را برداشته اند. وقتی که چاوز تصمیم به بازدید از محل تولد خود را بگیرد می تواند با جت اختصاصی روی اسفالت بزرگراه فرود آید.

تابلوهای شهر به دستور« آنیبال چاوز » شهردار به رنگ سرخ نقاشی شده. خانه زادگاه رئیس جمهور صورتی است و فعلاَ دفتر حزب در آنجا مستقر است. بسیاری از خیابانها در این شهر غبار آلود اسفالت نشده اند و برای گذر از آن پس از باران باید تا زانو در گل فرو رفت.

  هوگو دِلوسِ ریس چاوز و زنش با پسر بزرگترشان تا پایان دهه شصت اینجا سکونت داشتند وپس از آن به باریناس نقل مکان کردند. یکی از همسایگان قبلی آنان می گوید «هوگو» دومین پسر و قابل تحمل ترینشان بود . به اسلحه عشق می ورزید وبه تاریخ علاقه داشت.

پدر هوگو عضو حزب دمکرات مسیحی « کوپی » بود ولی پسرانش مخالف این قدرتمندان فاسد و احزاب یکه تازی بودند که به عقیده آنان تا زمان تشکیل کابینه چاوز در سال 1998 اهرمهای قدرت را در ونزوئلا به دست داشتند.
  دونا اِلنا «باارادۀ آهنین خود همیشه راهی برای حفظ اتحاد خانوادگی پیدا می کرد. آنان با» حقوق معلمی زندگی ساده ای را می گذراندند. امروز اما میزان در آمد استاندار جزو اسرار محسوب می شود. هر چند « دونا اِلنا » علاقه اش را به جواهرات علناَ به معرض نمایش   می گذارد. شایعات فراوانی بر سر نحوه گرد آوری ثروت توسط خانواده «چاوز» در« باریناس» بر سر زبانهاست و دو پروندۀ اختلاس در همین رابطه در دادستانی مختومه اعلام شده.

شهروندان از رسوایی استادیوم فوتبال «کارولینا» می گویند. این مجتمع ورزشی قرار بود سال گذشته برای مسابقات جام آمریکا افتتاح شود. اما تا امروز به پایان نرسیده. فقط بازی امریکا- پاراگوئه در زمینی نیمه کاره و در روشنایی روز انجام شد. چون حتی نورافکنهای استادیوم هم آماده بهره برداری نبودند. مسئولیت امور مالی این طرح بزرگ برعهدۀ «آدلیس چاوز» بوده. داستانهای دیگری هم بر سر زبانهاست. مثلاً کارخانۀ دولتی تصفیۀ شکر با بودجه ای 100ملیونی که تا حال سه بار توسط رئیس جمهور افتتاح شده ولی هنوز نیمه کاره است یا ماجرایی که دهقانان را بشدت برآشفت. چاوز آنان را قانع کرده بود تا زمینهای زیر کشت ذرت وبرنج را به مزارع نیشکر تبدیل کنند وحالا نا چار شده اند نیمی از محصول خود را بسوزانند. چون امکان تبدیل آن به شکر وجود ندارد. دراین باره یکی از طرفداران سابق چاوز به نام  «دیوید هرناندز» می گوید: "رئیس جمهور سر مردم کلاه گذاشت. "

اهالی « سابانتا» زادگاه رئیس جمهور هم نظر خوشی راجع به خانوادۀ او ندارند و حتی در اعتراضات دانشجوئی سه هفته گذشته کار به نبرد خیابانی کشید که طی آن سه پلیس و هشت تظاهر کننده زخمی شدند و«هرناندز» دوبار به مرکز سازمان امنیت احضار شد. او همچنین چندین بار تهدید به مرگ شده و شبها فقط با محافظ از خانه خارج می شود. چاوز هیچگاه علناً در مورد رفتار افراد خانواده اش موضع گیری نکرده. اما گفته می شود در نشست های خانوادگی نارضایتیش را از ریخت وپاشها وثروت اندوزیهای فامیلش به اشکال مختلف نشان می دهد. در باریناس می گویند که او ماشین مجلل برادرش « آرگینس» را با چوب بیسبال در هم شکسته و فقط مادر« اِلنا » توانسته دوباره بین آنان صلح وصفا برقرار کند. در حقیقت قرار بود « آرگینس » جانشین پدر شود. اما پس از رسوایی های پی در پی، رئیس جمهور او را از تیررس انظار عمومی دور کرده. رقیب انتخاباتی « آدان » اعتقاد دارد که چاوز نمی خواهد در این زمینه ریسک کند.
برادر بزرگ « آدان » که حالا وارد میدان شده با گشاده دستی هدایای انتخاباتی پخش      می کند تا بتواند با همۀ اتفاقاتی که افتاده روحیه مردم را بالا ببرد.
طرفداران چاوز در یکی از محلات فقیر نشین « باریناس » گوشت خوک و یخچال را با قیمتی نازل می فروشند. ( قهوه مارک ونزوئلا – صددرصد ملی ) اما ازهمه بیشتر طرفدار دارد. پس از برقراری اقتصاد سوسیالیستی کمبود قهوه هم در فروشگاهها دیده می شود و پنج بولیوار برای نیم کیلو قهوه قیمت بسیار مناسبی است. پزشکان کوبایی که فیدل کاسترو در برابر نفت ارزان به ونزوئلا فرستاده  عینک و داروی مجانی برای مردم تجویز می کنند.
نجاری به نام « آلبرتوبوئنو» از محله می یاردین 2 که برای دریافت عینک صف ایستاده با اطمینان می گوید: "ما همه به نفع  آدان  رای می دهیم.
حزب فراگیر سوسیالیستی ِ رئیس جمهور امشب در استادیوم ورزشی حاشیه شهر کنسرتی برای جوانان برگزار خواهد کرد. هر چند برای شرکت کنندگان اتوبوسهای مجانی در نظر گرفته شده اما استادیوم همچنان برای جمعیت حاضر، بسیار بزرگ بنظر می رسد.
برادر رئیس جمهور ازخیر نطق می گذرد وفقط به دست تکان دادن اکتفا می کند. در جایگاهی اختصاصی که با مخمل سرخ پوشانده شده والدین چاوز دیده می شوند. « دونا اِلنا » مشتش را به علامت نبرد با قاطعیت بالا می برد. پیش از انتخابات یکشنبه آینده او هرروز برای نیایش به کلیسا خواهد رفت تا برای موفقعیت پسرانش دعا کند

هیچ نظری موجود نیست: