۱۳۹۰ آبان ۲۲, یکشنبه

باغبان جهنم


از مجموعه ی باغبان جهنم


شمس لنگرودی


پرودردگارا
گریه مکن
درست می شود
اینان پیامبران شمانیستند
پیامبران شما
کتاب های شان را خمیر کرده اند
و بر سر بازار
کاغذ می فروشند.
پروردگارا
حرمت بازیگران را نگه دار
اینان پسران نوح اند
قول داده اند
ثروت بانک ها را از هواپیما به تساوی قسمت کنند.
فقط ایوب مانده است که به خانۀ سالمندان راهش ندادند.


خداوندگارا

۱۳۹۰ آبان ۱۱, چهارشنبه

عمران صلاحی به بهانه ی مرخصی او!


به بهانه ی مرخصی عمران صلاحی.

ه . لیله کوهی

طنز آخرش مرخصی رفتنش بود. این دفعه سر به سر همه گذاشت شوخی اش از شور بدر شد. همه می گفتن فرداست که برگردد. پیغام داد بد نمی گذرد ! بروُ بچه های قدیم همه هستند روزی یکبار همه را می بینم.

خسرو به یادِ کافه نادری کافه جهنم باز کرده پاتوق خوبی ست. غروب ها لبی تر می کنیم و سر بسر هم می گذاریم . کله که گرم شد کار تازه برای هم می خوانیم. کار تازه ی شاملو برای بی وفایی پایش بود شعر نبود بیشتر طنز بود گفتم: رو دست ما بلند شدی گفت باورکن نمی خواستم