۱۳۹۲ اسفند ۸, پنجشنبه

صلی الله علیه و آله و سَلم

ه . لیله کوهی

www.aoja.blogspot.com



اِوا، خاک تو سرم. این چیه دیگه؟ این!
این چیزه، دیگه! 
چیز، چیه؟ چیز، یعنی گنبد آقا!
کدوم آقا؟
آقای خودمون؟
 آره همون آقا که اونوخت ها تو ماه بود!.
اون سبز ها چی ین؟
 اون سبز ها چیز های آقان! یعنی مناره های آقا!

اوا خدا مرگم بده! واه واه واه

تولد، تولد، تولدت مبارک!


ه . لیله کوهی


سالروز تولد آقای خودمون،
 این ابتکار همین خانوم اولیه ست،تو عکس بالا.

حالا این آقا کلاه سفیده داره چی کار میکنه؟
 اون داره چیزهای آقا (مناره های آقا رو) میبره!
حاج آقا اونجا چه میکنه؟
 حاج آقا ناظر شرعی بریدنه.


حسنی، به حسین!


ه . لیله کوهی
www.aoja.blogspot.com

حسنی!
جونِ حسنی، سلام
سلام به روی ماهت. حسین جون، چطوری؟
خوب که نیستم، چرا؟
 بابا حسین جان شما همش شُل کن سفت کن بازی درآوردید! یک کم بیشتر تحریم ها رو وردارید، بزار ما چاله چوله ها رو پُرکنیم.

آخه حسنی جون شما هم سابقه خوبی ندارین پول دستِ تون زیاد باشهِ از صندوقِ مادرو توی ونزوئلا،یاصندوقِ حسن نصرالله تو لبنان سر در می آره. اینکه ما مجبوریم کمی احتیاط کنیم.

دهات، دهاتِ اسلام


ه . لیله کوهی

www.aoja.blogspot.com

به روستای شهید پرور، چی، خوش آمدیم؟
اُوه برار، جنبنده خوش آمدیم!
یعنی چی؟
یعنی که هرچه جنبندنی ست و می جنبد ما می فرستیم سوریه خط مقدم جنگ، تا شهید پرورده شوند.

مگر شهدا زیتون اند که پرورده شوند؟
 اونو من دیگه نمیدونم برو از دهدارِ همون دهِ جنده بپرس!

دستهای نابکار




www.aoja.blogspot.com
ه . لیله کوهی

این آقا دنبال چی میگرده؟!
وا،!نمی دونی؟ نه والله
خب معلومه، دنبال اسلام ناب محمدی.

آخه اونجا؟ پس پنَه پهَ؟!

۱۳۹۲ اسفند ۴, یکشنبه

فحش نده!

سعی می کنم تحمل شنیدن صدای مخالف را داشته باشم!

ه . لیله کوهی
این مصاحبه جانانه را پنج، شش سال قبل خوانده بودم.

 گفتگوی سعید دهقان با (ماریو بارگاس یوسا) قبل از دریافت نوبل او.
 دیشب در بازبینی آرشیو مقاله ها،برای بار چندم خواندمش به خودم گفتم حتما و باید این گفتگوی دوست داشتنی را با شما قسمت کنم.
سعید کمالی دهقان در همین سن 23 سالگی به چنین کارهای بزرگی دست زد با غولهای ادبی جهان "پل آستر" "دکتروف " "جان بارت " "اریک امانوئل اشمیت " و ماریو بارگاس یوسا، ...توانست گفتگو کند.
خوب می دانم خواندن این مصاحبه خیلی ها را به عصبانیت وا می دارد زیرا بسیاری از ما، هنوز از آن چنبره ی گذشته کنده نشدیم، شنیدن حقایق و گفتار برخلاف نگاه و نظرمان، بی شک ما را عصبانی

۱۳۹۲ بهمن ۲۸, دوشنبه

گذشته، نگذشته!

جرینگ جرینگ

«گذشته»
اصغر فرهادی کارگردان ایرانی با فیلمی به‌غایت انسان دوستانه
 ماکزیمیلیان پروبست: دیتسایت 30 ژانویه 2014

برگردان: گلناز غبرایی
www.aoja.blogspot.com 

فیلم با نمایش حفاظ شیشه‌ای فرودگاه آغاز می‌شود. در یک سو، مردی که تازه در پاریس فرود آمده و هنوز از کنترل رد نشده و در سوی دیگر زنی که در انتظار اوست. لبخند کوچکی به هم می‌زنند. لب‌ها می‌جنبند ولی صدایی به گوش نمی‌رسد. «گذشته» این طور شروع می‌شود. فیلم جدید اصغر فرهادی که در سال 2012 با جدایی نادر از سیمین اسکار بهترین فیلم خارجی را از آن خود کرد. در آن فیلم که به حق مورد توجه قرار گرفت فرهادی نشان می‌دهد که چطور یک پیوند براثر عوامل

۱۳۹۲ بهمن ۲۵, جمعه

آب، که سر بالا بره قورباغه ها ابوعطا می خونن!


کانون نویسندگان ایران

ه . لیله کوهی
وقتی صاحب نام های اهل قلم و هنر دور وزارت ارشاد  وزارت کوفت  وزارت زهرمار جمع میشن معلومه این قورباغه های دولتی آوازه ابوعطا می خونن. این قورباغه ها بقول رهبر انقلابشان که می گفت: بشکنید این قلم ها را! در این سی و پنج سال ِ کوفتی کاری جز قلم شکستن نکردند و اهل قلم را یا کشتند یا به زندان انداختند یا به تبعید واداشتند یا به کنج خانه ها روانه کردند. اگر ازمیان اهل قلم، کسانی به این دولت های ضد ادب و هنر بها ندهند و نگویند این دولت انشاء الله گربه ست وبا آن یکی فرق دارد بی شک وزیر یا معاونش با صدای بلند چرند نخواهد گفت.

نامه جانانه کانون نویسندگان نه تنها پاسخی است به وزیر و وکیل و رییس وزارت خانه کذایی، بلکه سئوالی است پیش پای آقایان اهل معامله!

کدام یک باید «پوست­اندازی» کنند: آزادی­خواهان یا سرکوبگران؟

چهار شنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۲ فوريه ۲۰۱۴

معاون فرهنگی وزارت ارشاد در گفت‌و‌گو با خبرگزاری ایسنا اعلام کرد کانون نویسندگان ایران می‌تواند برای فعالیت مجدد «پوست‌اندازی» کند. ایشان در این مصاحبه نکات دیگری را نیز بر زبان آورد که همه جای تأمل دارند، اما بگذارید پیش از هر چیز به همین توصیه‌ی آقای صالحی درباره‌ی «پوست‌اندازی» کانون بپردازیم. سرگذشت کانون نویسندگان

۱۳۹۲ بهمن ۲۲, سه‌شنبه

نامۀ کوتاه ِامام ره از آن دنیا

بیست و دونیم  ِ بهمن!

ه . لیله کوهی

پیام حضرت امام ره از کنار دروازه بهشت به دروازه طهران:
امت باقی مانده مسلمان ایران انشاء الله خداوند تبارک و تعالی همۀ شما را آدم بکند.
ما که سی و پنج سال قبل انقلاب اسلامی کردیم و آن خدا بیامرز را از ایران بیرون کردیم و این امت همیشه در صحنه را اینطور در جهان دارای عزت و آبرو کردیم!
و اینهمه ارث نفت برایتان باقی گذاشتیم، شماهم کمی تحمل سی و پنج ساله بکنید اینقدر به سرو کله ی همدیگر نزنید.
دیشب از بیت سابق ما نامه ای بدستم رسید که این دولت شاه کلید که همان دولت تدبیر و امید باشد، که بی بی سی برایش ستاد انتخاباتی تشکیل داده بود و آقای "مسعودبهنود" هم صف نگهدارش بود. برای شما امت مسلمان همیشه در صحنه سبد کالا درست کرده، اما شما برای گرفتن آن سبد ها آنقدر از سر و کول همدیگر بالا رفتید که همه ی تخم مرغ های داخل سبد شکسته شده و کیسه های برنج پاره شده و کف خیابانها ریخته که البته به حول قوه الهی سال دیگر همه خیابانهای ایران برنجزار خواهد شد و ما دیگر در حکومت اسلامی کمبود برنج نخواهیم داشت و اینهم از تدبیرِ دولت تدبیر است.
با این وجود  من به شما نصیحت می کنم آرام باشید خوب باشید منظم توی صف به ایستید با تربیت باشید بعد از سی و پنج سال هنوز بلد نیستید مثل یک بچه مسلمان خوب توی صف به ایستید خب اصلا چرا زنده اید بمیرید بیایید همینجا پیش خودم امت بهشت و جنهنم را تشکیل دهید در غیر اینصورت من توی دهن آن امت می زنم که نتواند خوب توی صف به ایستد.

والسلام وعلیکم و رحمت الله وبرکاته. ال روح الله ال موسوی ال خمینی ال ره


هشدرخان آلمان

۱۳۹۲ بهمن ۱۷, پنجشنبه

نسیمی که همیشه بهار است

به امام حسین دروغه!

ه . لیله کوهی

به امام حسین دروغه! هفتادش کجابود. ایرانُ  اهوازُ  زندانُ  تهرانُ کانونُ  هلندُ همه رو با هم جمع بزنی به زحمت پنجاه و هفت هشت بشود نمیدانم این هفتاد را از کجا آورد.
همه رو گیج کردی چرا نمی گی موضوع چیه، امام حسین کیه واسه چی قسم می خوری؟ یه دقیقه

۱۳۹۲ بهمن ۱۳, یکشنبه

این دولت وُ آن دولت!

دولتِ محبوبِ آقای دولت آبادی!

ه. لیله کوهی

این مقاله ارزشمند را دیشب در سایت اخبار روز خواندم، مقاله ای با نثری فاخر و مسلط به  متون کلاسیک فارسی و ارجاع به خوانده ها و دانسته های آقای دولت آبادی بهمراه استعارات و ایماء و ایجاز، از شکر بودن کلام فارسی سخن می گفت چیزی که در نامه ی پیشین آقای دولت آبادی با آن زبان مغلق که همگان را به ترس از ایشان وامیداشت،مقاله ای تحت عنوان (بوقیان از شادی آباد می آیند)برایشان نوشته شده، و دلم نیامد که آنرا با شما قسمت نکنم. مقاله جدا از واکاوی انگیزه ی برگذار گنندگان آن جلسه ی