۱۳۸۹ شهریور ۱۸, پنجشنبه

عکس ها سخن می گویند


جای خالی

برگردان: از گلناز غبرایی

نقد کتاب «گمشدگان»، اثری از گوستاوُ گرِمانو
مجموعه ای ازعکس یاد آور دوران دیکتاتوری نظامی درآرژانتین

رسم چنین بود: دانش آموزان از پله ها پایین می آمدند و در رقص جشن فارغ التحصیلی شرکت می کردند.امیلیو پاپتی در سال 1970 هم چنین کرد. او اولین فرد خانواده بود که امید راه یابی به دانشگاه را داشت. اِلنا آلِگره مادر امیلیو در آن شب همراهش بود. پیش از ورود به جشن ایستادند تا با هم عکسی بگیرند.
امروز امیلیو باید حدود 60 سال سن می داشت. اما آخرین خبری که ازاو دردست است مربوط به سال 1977 در زندان پارانا است. هم بندانش به کشته شدن او زیر شکنجه شهادت داده اند. اسمش امادر لیست گمشدگان قرار دارد. نه خبر مرگش رسماً اعلام شده و نه از محل دفنش اطلاعی دردست است.
«گمشدگان» مجموعه ای از عکس است که توسط نشر «فرولینگ» مونیخ به کتابی ویرانگر و در عین حال فوق العاده بدل شده است. در  پانزده بخش این کتاب شاهد دوپاره از یک زندگی هستیم. سمت چپ زندگی معمولی انسان ها را به نمایش می گذارد. عکس های خانوادگی ،دوستانه، عاشقانه. سمت راست اما  همان افراد و همان فضا ی پیرامون را می بینیم. تفاوت فقط در جای خالی آن ها است که قربانی دیکتاتوری نظامی در آرژانتین شده اند.
افرادی که در یک پیک نیک روی سبزه ها، در آشپزخانه، در یک جشن  عروسی و یا در ساحل عکس گرفته بودند. عکسی فوری یا پرتره ای رسمی. گرمانو در هر حالتی موفق شده بازماندگان را به همان محل ببرد و درهمان حال سی سال پیش از آن ها عکس برداری کند. همه چیز مثل گذشته است فقط درختان بلندتر و انسان ها پیرترشده اند. جای لبخند هم خالیست.
آرژانتین میزبان نمایشگاه کتاب سال 2010است. تنها کشور آمریکای جنوبی که قاطعانه با گذشته ی وحشتناک خود بر خورد می کند. کاری دشوار، رویا روی مجدد با آنچه که رخ داده و امکان تغییرش بهیچوجه ممکن نیست آن هم در حالی که هر یاد آوری دردی کشنده را به همراه دارد. حدود سی هزار نفر در جریان دیکتاتوری نظامی سالهای 1976ــ1983 آرژانتین دستگیر و یا دزدیده شدند: بیشتر این افراد هیچوقت بازنگشتند. پس از تحمل شکنجه ناپدید گشتند. هزاران نفر به دریا ریخته شدند و باقی در گورهای دسته جمعی مدفون گشتند.
این همه هیچوقت رازی سربمُهر نبود. رودلفو والش در سال 1977 در نامه ا ی سرگشاده به تحلیل اوضاع اقتصادی و سیاسی می پردازد. در این نامه می خوانیم«بیست و پنج جسد تکه پاره شده در فاصله ی مارس تا اکتبر سال 1976 در سواحل اورئوگوئه پیدا شده است. باحتمال زیاد بخش کوچکی از دانش آموزان مدرسه ی فنی فلُت که تا حد مرگ شکنجه شده و سپس توسط یک کشتی نظامی به دریا ریخته شدند. در میان این قربانبان پسر پانزده ساله ای به نام فلورِال آوِلاندِا دیده می شود که  زنجیر بردست و پا داشته و پزشکی قانونی جراحاتی در ناحیه ی مقعد و شکستگی های متعدد را تاًیید کرده است.
یک قبرستان دریایی را هم کسی که در سواحل سان روکه واقع در غرب کوردوبا سرگرم قواصی بود، پیدا کرد. به گزارش  این شخص  کمیساریای منطقه توجهی نکرد و با اینکه به سراغ مطبوعات رفت،این خبر هیچ گاه  در رسانه های عمومی پخش نشد.
و حالا«مرکز حقیقت یاب» سازمانی که با حکومت ارتباطی نزدیک دارد روزانه نام های جدیدی به لیست مفقودین و کشته شدگان اضافه می کند.
از سال 1977 « کانون مادران و مادر بزرگان میدان مایو »هرپنج شنبه جلوی کاخ رئیس جمهوری در بوئنس آیرس گرد هم جمع می شوند. تیمی جهانی مرکب از آسیب شناسان، زمین شناسان، پزشکان و محققین ژن شناس تلاش می کنند تا با بررسی بقایای اجساد هویت برادران، دختران، مادران و پدران و خواهرانی که قربانی خشونت حکومتی شده اند پیدا کنند.
همه ی این ها حتماً کمک بزرگی است. گوستاو ُگرمانوکه برادرش یکی از  قربانیان حکومت نظامی در آرژانتین بوده از زندگی سی ساله در « حضور دائمی فقدان » برای بازماندگان سخن می گوید و سی سال که کشته شدگان و گمشدگان در آن امکان زندگی را نداشته اند. در تصاویر او از خشونت نشانی نیست. آنچه می بینیم اثرات آن است. جایی خالی که هیچوقت پر نحواهد گشت. در این مجموعه همچنین تحلیلهای ژورنالیستی، اخباری از قربانیان و مصاحبه با دختر یکی از عاملان جنایت ،قصه های کوتاه و بیوگرافی بعضی از افراد را می خوانیم و آنجا که این همه از بیان آنچه گذشت ناتوان می مانند، شعر با امکانات نامحدودش به میدان می آید.
آنها جایی هستند
در آسمان یا قعر خاک
من اطمینان دارم
که جایی هستند
آن جا که روح جنوب جاریست

ماریو ِبنِدِتی شاعر اهل اروئوگوئه در شعرش به نام گمشدگان این طور در عزای کسانی که هیچگاه باز نخواهند گشت می سراید.
الکه اشمیتر
اشپیگل 06.09.2010

دلیل برگردان این مطلب که شاید برای مخاطبین فارسی زبان تازگی نداشته باشد ویژگی کار این عکاس آرژانتینی است. او به قربانیان خشونت نظامی در میهنش فردیت یک چهره را بازگرداند. فردیتی که آدمکشان در هر جای دنیا با تمام قوا می کوشند مخدوشش کنند. به سطح یک شماره تنزلش بدهند. به فراموشی بسپارندش. این نکته می تواند برای همه ی آن ها که با هر چه در توان دارند می کوشند تا یاد و نام قربانیان کشتارهای 60 ، 67 و... از خاطر پاک نشود راهگشا باشد.

شهریور 1389 ، آلمان

هیچ نظری موجود نیست: