۱۳۸۸ آذر ۱۱, چهارشنبه

حسین آقا (اوباما )، خلاصه با کی ها؟



ه. لیله کوهی



حسین آقا جان، ما خلاصه نفهمیدیم تو با کی ها هستی؟ با اونایی یا با مایی؟ عزیز جان، فدات شم، یه شب دیگه دندون رو جگر میذاشتی، اونوقت نامه می نوشتی . یقیناً مردم از تو خیابونا بهت می گفتن (که گفتن) چی بنویس و به کی بنویس.
بابا، عزیزجان، حسین آقا جان، من قبلا هم بهت گفته بودم به این لابی های امام زمانی اعتماد نکن! اونا تو رو به ناکجا آباد می برن. بی خود باطناب پوسیده برادران نمازی، سیامک و بابک نمازی و هوشنگ خان امیر احمدی و تریتا پارسی و بیژن خواجه پور و داریوش بقایی... و چند صد لابی ریز و درشت توی چاه جمکران نرو! اگه سر و کارت با خود ِ حضرت «عج» بیفته کارت ساخته ست. می ری غیب می شی، شاید هزار و سیصد چهارصد سال دیگه از چاه بزنی بیرون. نکنه می خوای همین جایزه نصفه و نیمه رو باطل کنی؟
من اصلا نمی فهمم این بنیاد مرحوم «نوبل» چرا اینقدر بذل و بخشش می کنه؟ تو که هنوز نه به دار بودی نه به بار، واسه چی به تو جایزه دادن؟ لابد دور و بری هات میگن مگه حسین آقای ما چی از جیمی جون کم داره؟ اون بگیره حسین آقا نگیره؟! راست میگن والله. جیمی جون تخم بی زرده کرده بود. نشست روش این «جمهوری حاجی آقا» ها رو ازش در آورد.
و حالا حسین آقا از روزی که اومد سر کا رهر روز به این تخم زاده های جیمی جون نامه می نویسه یا التماس می کنه تو رو به خدا بیایید بشینیم صحبت کنیم بعدش آشتی کنان وشیرینی خوران و جشن ِ ختنه سوران. با همۀ این التماس ها و قربان صدقه رفتن ها، اما نمی شه که نمی شه.
حسین آقا جان، مگه شما ها تجربه کره شمالی رو ندارین؟ این تخم زاده های جیمی جون از اونها کله خر ترن، مضافاً اینکه ادامۀ زندگی شون بسته به مخالفت با آمریکا ست. اگه اینو ازشون بگیری یعنی ف – تمه، بهتر بگم یعنی انا لله و انا علیه راجعون ...
این بیچاره «البرادری» رئیس پیشین اتم زدائی جهان واقعاً برادر فداکار و خوبیه. یه پاش تهرون/ف یه پاش بلژیک و وین. ازبس راه رفته دیگه واسش کفشی نمونده. دوره جهار ساله اول ِ «محمود ِهاله نور» بالای دو هزار جفت کفش، کفش های زولکس وگالوس پاره کرده در همین چار ماهه اخیر سیصد و شست هفت جفت کفش کلارک پاره کرده. تمام حقوق چهار ساله ش رفت بابت خرید کفش، بی چاره داره در راه خدا مجانی کار می کنه هرچی التماس می کنه بابا ولم کنید من دوره ام سر اومده می خوام برم مصر بقیه عمرمو کنار ساحل نیل استراحت بکنم و به نماز و روزه ام برسم، میگن نه نمی شه. اتاق وسطی ِخونت قالی نداره. اتاق خواب بالا هم قالیچه هاش جور نیست. دختر بزرگت جهاز می خواد این سفر رو هم برو ببینیم چی کار می کنی.
جداً من یکی شاهدم دیشب وقتی پشت میز کنفرانس مطبوعاتی نشسته بود از زیر میز، کفش های پاره اش که تخت نداشت و جوراباشم پاره پوره بود می شد دید. می گفت شما فقط باید به بیت رهبری اعتماد بدهید و یه چند ماه دیگه وقت.
اینا به شما ثابت می کنن با این تأسیسات ِ جدید «قم» میخوان به بشریت خدمت بکنن.
دراین تأسیسات یه نوع جوراب زنونۀ هسته ای اسلامی تولید می کنن که در دنیا بی نظیره من خودم شخصاً طرح اولیه شو دیدم زده رو دست کارخونه «استارلایت»، محکم،بادوام، اسلامی و در عین حال جلوی تحریک شدن آقایون رو هم میگیره!
یکی دیگه از تولیداتشون نوع خاصی واجبی ست که در دنیا بی نظیره. اگه این تولید پاش به بازارهای جهانی برسه من فکر می کنم بعد از این دیگه کسی تیغ و ماشین «ژیلت» یا «فلیپس» یا «براون» نخره.
هر روز دارن علیه بیت رهبری توطئه می کنن تا «جمهوری اسلامی حاجی آقا» ها رو بد نام کنن. مثلاً کشف همین دو کشتی درآبهای یمن و کناره های ساحل قبرس، هر دو ساخته و پرداخته دشمنان و اسرائیل ِ لعنتیه.
بنده خودم عضو بازدید کنندگان ِ محموله کشتی ها بودم. اولی چند میلیون نسخه کتاب نهج البلاغه با تصحیح جدید از آیت الله حاج محسن کمره ای بود که برای رزمنده های جنوب یمن فرستاده می شد. دومین کشتی، محموله اش پرتقال نوع جدید بازتولید شده در نطنز بود که به لبنان فرستاده می شد چون در سالهای جنگ اسرائیل و لبنان تمام باغات مرکبات لبنان بمب خورده و آسیب دیده بودند. برادران سپا ه و بسیج و جهاد به خاطر حس انسان دوستی پرتقال به فلسطین و لبنان هدیه می کردن. باید اضافه بکنم برادران به من سفارش کرده بودند به هیچ وجه این دو موضوع رو افشاء نکنم اما حالا که خبرنگار سی ان ان پرسید مجبورم توضیح بدهم که اینها واقعاً دارن به بشریت خدمت می کنن این نوع جدید ِ تولید پرتقال درتأسیسات نطنز و واجبی و جوراب زنانه در تأسیسات قم هم خدمت به بشریته هم برای رفع گرمایش زمین. حالا این اسرائیلی های پدر سوخته میگن اینها نارنجکه! دارن برای حماس میفرستن! ما میگیم خب اگه راست میگید یکی شو باز کنید ببینیم. این پرتقال ها به خاطر ترکیبات مدرنشون خاکستریه. شما اسم اینو چی میذارین؟
واسه خود ِ منم سئوال بود چرا این تأسیسات رو در قم زدند با وجودیکه این همه مسئله و حرف و حدیث در ارتباط با قم هست.
برادران به من گفتن چاه آقا حضرت«عج» در قمه و ما این تاسیسات رو در اونجا زدیم تا حضرت شخصاً ناظر بر تولیدات واجبی و جوراب باشند.
هر دو هم زیر زمین، چه چاه حضرت، چه تأسیسات ما. سرکشی هم واسه ایشون راحت تره.
و ما هم با این تأسیسات می خواهیم به مردم بگیم که شهر مقدس قم فقط صادراتش آخوند و وارداتش مرده نیست.
این نسبتی ست که سالها به شهر مقدس حضرت«معصومه» علیه السلام می دهند مگر فراموش کردید سوهان لقمه ای و مغز پسته ای خوشمزه که چاشنی بعد ازمنقل آقایان از همین شهر تولید می شد.
من فکر می کنم برادران ثابت خواهند کرد که واقعاً ریگی به کفش ندارند و هدفشان خدمت به مردم مسلمان جهان و بشریته.
آمین یا رب العالمین.

شنبه شانزده آبان هشتاد و هشت
7 نوامبر 09
هشدرخان آلمان

هیچ نظری موجود نیست: