۱۳۹۲ آذر ۳, یکشنبه

عشق، ازنگاه مقصدی ِ شاعر

من عشق را تا زنده هستم دوست دارم
رضامقصدی:


 آری، همينم:
يک سينه ی سوزانِ در آتش، نشسته
با لحظه های شادِ سرمست.
اما کمی غمگين وُ خسته.

زيبايی ِ لبريز را شعری بلندم.
با خنده ای می گريم وُ با گريه ای گرم-
چون گل، سراپا نوشخندم.

در دست من، تنها مدادی ست
تا واژه های خفته را بيدار سازم.

تا مثل باران
رنگين ترين آهنگ را در پای هر گل
يا جانِ هر عاشق ، ببارم.

باری، همينم:
من عشق را تا زنده هستم دوست دارم.




۲


آرزوی يک درخت

يک درخت
رو به روی آرزوی آبی ِ تو آه...می کشد.
يک درخت
تن ، به مهربانی شگفتِ ماه می کشد.

ابر نورسيده! برفراز جانِ من بمان!

شادمان ترين ، ترانه را به سوی سيبِ من، بخوان!
reza.maghsadi1@gmail.com

www.aoja.blogspot.com

هیچ نظری موجود نیست: