۱۳۸۹ آبان ۱۰, دوشنبه

هیس! مبادا خبر شود. ولی بدهید بدستش برسد.


اینبار هادی خان ِ ما شعر بی قافیه سرود!

ه . لیله کوهی

بخود گفتم اگر چیزی نگویم حرفهایت گلویم را می گیرد و مثل خناق خفه ام می کند.
نه هادی جان تو پول نگرفتی و وعده ای هم به آن سازمان توپ و تانک، نداده بودی. جوگیرش را نمی دانم! که شده بودی یا نه اگر نشده بودی پس چی شده بودی؟ اما پیش می آید که آدم شعر بی وزن و قافیه بسُراید. ولی نه آنقدر بی وزن بی قافیه که مَدح یکی و ذَمّ آن دیگری باشد. در آن سُرایش شعر بی وزنت چنان مدیحه سُرایی کردی که نگو! منو خانواده چهار نفره ام شناسنامه بدست دربدر بدنبال سازمان توپ و تانک می گشتیم ثبت نام کنیم و کارت عضویت دریافت کنیم و سوار تانک بشویم و دور میادین کربلا بگردیم وُ هل من مبارز بطلبیم.
پول را اطمینان دارم که نگرفتی. نه! تو آدمی نیستی پول از کسی یا سازمانی بگیری.  
شاید جانی واکر بلک لبل کار خودش را کرد وُ صراحت کلام را شدت بخشید که مریم خانم و ردیف اولی ها خوششان آمد و کف زدن های بی رمق شان رمقدار شد و خنده ی نمکینی بر لبانشان گل افشانی کرد.
یقین دارم خیلی ها بخاطر هیبت اله بودنت چیزی نگفتند و یا مثل آقای بهنود با آن قلم رمز وُ راز دار چیزی گفتند که زبانش را خودت میدانی.
تو وام دار مرضیه بودی درست. مرضیه با ارکستر کاملش آمد و برایت نواخت درست. مرضیه بمحض رسیدنش به اروپا مهمان تو بود درست. برایت در برنامه ها دسته گلش را می فرستاد درست. در سفرهای لندنش مهمان تو بود درست. اما این همه نقل و نبات برای سازمان توپ تانک چرا پاشیدی؟ نکند هیبت توپ و تانک ترا گرفته بود؟.
ما ایرانی ها همیشه محکوم بودیم که حافظه تاریخی نداریم اما اینبار باید بگویم حافظه ام به یاریم آمد تا به هادی خان طنز پرداز ما بگوید مگر یادت نمی آید همان بیست سال قبل گفته بودی نمی دانم چرا سازمان مجاهدین سراغ هنرمندان جوان نمی رود حتی از چند تایی هم نام بردی ودر رباعی ای گفتی شاید "مریم حسود است وُ مسعود هیز" این را گفتی یا نگفتی لابد می خواهی بگویی آنموقع نمی خواستی از "الف بامداد" عقب بیفتی. وقتی سازمان توپ و تانک به سراغش رفته بود وخواست از اوهم یار گیری کند. به مامورشان گفته بود برو به مریم بگو شما کمی دیر به سراغ من آمدید من کمی پیر شدم بدرد نمی خورم. ماشااله این سازمان محبوب تو دست رد به سینه هیچکسی نمی زد. به سراغ همه رفته بود تا سوار تانکشان کند و دور حریم حرم بگرداند.
عزیز من هادی جان خرسند. چرا وسط ستایش بانوی آواز کشورمان مرضیه برای دیگران بیلاخ و لگدحواله کردی.؟ هر کسی با آن سازمان توپ و تانک نباشد با معیار طنز، هنرمند نیست یاچی؟...
شکی ندارم خودت هم پس از شنیدن دوباره ی آن شعر بی قافیه در خلوت خود گفتی، چی گفتم!... به همان خاطر هم منتظر بودی دیگران به پر و پایت بپیچند و پیش دستی کردی و گفتی فحش خورت قوی است. برمنکرش لعنت اما تو حرفی را بی جواب نمی گذاشتی لابد اینبار فرو تنی می کنی وُبخاطر بزرگواری چیزی به کسی نمی گویی. اما اگر هم بگویی زیاد مهم نیست خودت خوب می دانی بقول رفیقت پرویز صیاد "خراب کردی خورشت قیمه  رو" آقاجان خراب کردی خراب.

هشدر خان آلمان
www.aoja.blogspot.com www.aoja.blogspot.com

هیچ نظری موجود نیست: