۱۳۹۰ اسفند ۲۱, یکشنبه

فریادی دیگر


« فریاد برای آزادی »

برگرفته از روزنامه ی آلمانی « دی سایت »

  برگردان: گلناز غبرایی

گفتگویی با ثمر یازبک نویسنده ی سوری که مبارزات مردم میهنش را برعلیه رژیم بشار اسد در کتاب « فریاد برای آزادی » به ثبت رسانده است. 

پیش از آن که با نویسنده وروزنامه نگار سوری ثمر یازبک به گفتگو بنشینیم، او را در یکی از میادین مرکزی پاریس حین  تظاهرات برعلیه رژیم اسد دیدیم. دختر هفده ساله اش رفته بود بالای کامیونی که پیشاپیش تظاهر کنندگان در حرکت بود و شعارمی داد تا دیگران تکرار کنند. ثمریازبک مرتب به بالا نگاه می کرد و لبخند می زد. هنوز خیلی از آن دوره که دختر نگران مادر و فعالیت هایش بود و التماس می کرد تا از مبارزاتش برعلیه حکومت سوریه دست بردارد نمی
گذشت.
در آن دوره یازبک چیزی حدود شش ماه سرگرم ثبت انقلاب مردمش بود: از این شهر به آن شهر می رفت، با سربازان وبازماندگان مصاحبه می کرد. شاهد مرگ دوستانش بود.
سازمان امنیت بازداشتش کرد. از او خواسته شد تا نظرش را عوض کند. آخر متعلق به خانواده ای سرشناش و علوی تبار است . همان اقلیت حاکم ، تبار بشار اسد. اما یازبک متولد سال 1970 راهش را ادامه داد. تابستان سا ل گذشته ناچار به ترک سوریه گشت. سازمان امنیت تهدیدش کرده بود. گفته بودند بلایی سر دخترش خواهند آورد.
دیده ها و شنیده هایش را یازبک در کتابی که به تازگی انتشار یافته ثبت نموده است. « فریاد برای آزادی » شاهدی است که از بطن انقلاب سوریه با دنیا سخن می گوید.
دی سایت: خانم یازبک، کتاب شما یک مستند خصوصی از اولین ماه های انقلاب سوریه است. شما درباره ی تظاهرات، دستگیری خودتان می نویسید و همینطور دراین باره که چطور گذارتان به دهلیزهای شکنجه افتاد. کتابی در باره ی وحشت.

ثمر یازبک: من درباره ی وحشت نوشتم به این دلیل که خودم هم بشدت ترسیده بودم. می دیدم چطور انسان را تکه پاره می کنند، سلول های بازجویی و شکنجه گاه. آمادگی این همه خشونت را نداشتم.
سایت: و حالا که در پاریس هستید چطور؟ هنوز هم ترس دست از سرتان برنداشته؟
یازبک: این جا در امنیت زندگی می کنم. دیگر برای خودم نمی ترسم. وحشتم برای آن هاست که جا گذاشته ام.
 سایت: در پاریس هم تهدید می شوید؟
یازبک: نامه های تهدید آمیزی می رسد. اما اهمیت زیادی ندارد. شاید توسط علوی های هوادار رژیم نوشته شده باشد. خود حکومت سوریه اما فعلاً در شرایطی نیست که به من بپردازد. سرگرم جنگ است.
دی سایت: چه اقشاری هنوز پشت رژیم هستند؟
یازبک: یک عده ی ناچیز. اما بسیاری نگران منافع خود هستند.
 سایت: منظورتان چه کسانی هست؟
یازبک: دیکتاتور سوریه خودش را مثل یک انگل به علوی ها چسبانده. پشتش به خانواده های ثروتمند علوی تبار گرم است. اما علوی ها فقط ده درصد جامعه را تشکیل می هند. باقی سنی هستند.
دی سایت: و حالا سنی ها برعلیه علوی ها قیام کرده اند؟
یازبک: نه. اگر اغلب افرادی که به خیابان می آیند سنی اند این اصلا ً به این معنا نیست که مشکلشان مذهب است. در میان فعالان سیاسی که تظاهرات را سازمان میدهند و از همه ی امکاناتشان در این راه استفاده می کنندهم علوی دیده می شود و هم مسیحی. این یک اختلاف مذهبی نیست. از این گذشته رژیم هم تلاش می کند تا در میان تجار سنی هوادارانی برای خود دست و پا کند. از این معاملات است که در آمد کافی برای پر کردن شکم « شییها » جور می شود.
سایت: ... همان دار و دسته ی مزدوری که برعلیه مردم به خیابان فرستاده می شوند؟
یازبک: باشروع اعتراضات، سازمان امنیت فرم جدیدی از نیروهای مسلح را سازمان داد. ارتش مزدوران و جانی ها. برای من دیدنشان شوک بود و بس. سپاه مرگ
سایت: شنیده می شود که فرماندهان ایرانی هم در این کشتار دست دارند.
یازبک: نمی شود اثبات کرد. آن چه مسلم است ایران کمک های لجیستکی و فنی می کند. مثلا ً برای بلوکه کردن یا نشر اکاذیب در فیس بوک.
سایت: سازمان امنیت تلاش کرد تا شما را از راهی که می رفتید منصرف کند چون از خانواده ای سرشناش و علوی هستید. شما تن ندادید. حالا در این خانواده، خائن به شمار می آیید و حتی پس ازسرنگونی رژیم هم این عنوان را با خود خواهید داشت.
یازبک: وجود علوی ها یی مثل من ادعای رژیم را مبنی براین که سوریه درگیر یک جنگ مذهبی است رد می کند. بهایی که من می پردازم در برابر آنچه مردم سوریه در آن جا پرداخته و می پردازند به حساب هم نمی آید.
سایت: احساس می کنید که دراین نبرد تنها هستید؟ به تازگی چین و روسیه قطعنامه برعلیه اسد را وتو کردند.
یازبک: از شنیدن این خبر متأسف شدم. اما حالا برایم روشن شده که ما نمی توانیم روی کمک هیچ کس، جز خودمان حسابی ویژه باز کنیم. ناچاریم  مبارزاتمان را خودمان سازمان دهیم.
سایت: موافق دخالت نظامی از جنس لیبی هستید؟
یازبک: در سوریه شرایط کاملا ً متفاوتی نسبت به لیبی وجود دارد. آن جا بعضی کشورها منافع مشخص خودشان را داشتند در حالیکه ما در عمل نفت چندانی نداریم و از آن گذشته مشکلات رژیم سوریه با مسائل اسرائیل، لنبان، عراق و ایران ... در هم تنیده. چه کسی حاضر می شود  داوطلبانه به این گدار قدم بگذارد؟ تنها چیز قابل قبول شاید ایجاد یک منطقه ی امن در مرز ترکیه باشد.
سایت: آرزوی شما چیست ؟
یازبک: دیگر جایی برای آرزو نمانده. بیاید این طور بگوییم: در آخر کار ما با هر چه که به سرنگونی رژیم بیانجامد موافقیم .
سایت: تأمین سلاح برای مخالفین ؟
یازبک: من مخالف اسلحه و مخالف کشتارم. اما حالا همه چیز خارج از دنیای من پیش می رود. تأثیری بر آن چه می گذرد ندارم .در تحلیل نهایی من هم پشتیبان ارتش آزاد سوریه هستم که در هر کجا بتواند یارو یاور مردم است. اما باید تا آن جا که می توانیم احتیاط کنیم .اجازه نداریم به انتقامجویی فرصت نشو نما بدهیم وهمینطور به کشتار، آنجا که شاخه های مختلف مذهب با هم برخورد می کنند.
سایت:  سوریه در حال تجربه ی یک جنگ داخلی است ؟
یازبک: وحشت من ازاین است که جنگ طولانی شود و اختلافات عمیق تر. سوریها در حال دفاع مسلحانه از خود هستند و این روی جامعه تأثیر خود را می گذارد. هر چه بیشتر این شرایط طول بکشد، امکان رشد فرهنگ خشونت در جامعه هم بیشتر می شود.
سایت: یعنی همان اوضاعی که در جنگ های داخلی دیگر هم تجربه شده.
یازبک: شجاعت و صلح طلبی این مردم تاریخی است. با همه ی تلاش هایی که برای دامن زدن به اختلافات مذهبی می شود مردم در معنای وسیع کلمه تن به خشونت نمی دهند. برعکس اعجاب آور است که تحت این شرایط ما شاهد نوعی جامعه ی متمدن هستیم.  یک باره، مردمی از درون هیچ بپا خاستند. کمیته های سازماندهی تشکیل دادند و مبارزه می کنند. آن ها برای دیگران سرمشق خواهند شد.
سایت: نقش زنان در این میان چطور می بینید؟
یازبک: آن ها نقشی تعیین کننده دارند. در میان فعالین سیاسی زنانی هم هستند که در پست های کلیدی کار می کنند. از کمک های اولیه تا ثبت انقلاب و تشکیل کمیته ها ی هماهنگی همه جا هستند. وجود آنان باعث می شود که اختلافات مذهبی عمیق نشود. آن ها هستند که بطور مثال برای تسلیت به مراسم عزاداری همه ی مذاهب می روند.
سایت: این را هم می شود گفت که زن ها از مسلح شدن مردان تا حدی که بتوانند جلوگیری می کنند؟
یازبک: بهتر است بگویم زنان چهره ی صلح طلب و متمدن انقلاب هستند. هر چند نبرد نهایی هنوز پیش رویشان قرار دارد. بعد تر آن ها ناچار خواهند شد مثل باقی جهان عرب  برای حقوقشان بجنگند. بعد از پنجاه سال دیکتاتوری اکثریت در این کشورها بسیار سنتی است و پس از سرنگونی دیکتاتور همین نکته باعث بدتر شدن شرایط زنان می شود.
سایت: درست پس از اولین انتخابات در تونس حملات شدیدی به حقوق مادران مجرد صورت گرفت. شما هم دخترتان را به تنهایی در سوریه بزرگ کردید. نمی ترسید که در آینده چنین کاری غیر ممکن شود؟
یازبک: چرا این وحشت وجود دارد. پس از سقوط اسد تازه هرج و مرج شروع می شود.
سایت: ولی با این همه تصمیم به بازگشت دارید ؟
یازبک: می خواهم بخشی ازاین دگرگونی اجتماعی باشم. وجود تک تک افراد مهم است.
سایت: با دخترتان درباره ی آینده حرف می زنید؟
یازبک: همیشه
سایت: در چه مورد با هم حرف می زنید؟
یازبک: درباره ی بازگشت و این که وقتی برگردیم چه خواهد شد؟ آیا امکان تحصیل برای دخترم خواهد بود یا نه؟
سایت: در کتابتان می نویسید که تصاویر شکنجه گاه همین که چشمتان را بر هم می گذارید ظاهر می شوند. این تصاویر کم کم دست سرتان برداشته اند یا نه؟
یازبک: نه هنوز با من است. اما کشتار، شکنجه و این همه خشونت که دیدم باورم را به مردمی که به خیابان می روند بیشتر می کند. من به چشم خود دیدم که چطور مردم بی سلاح را در خیابان کشته می شوند و فردا باز هم می روند. قهرمانی آن ها را با کلمات نمی شود بیان کرد. چیزی که با آن بیگانه بودم. اما این مردم به چشم من قهرمان هستند.
سایت: در کتابتان می خوانیم که تنها راه رهایی مرگ است.
یازبک: این کلمات را از سر ناامیدی ننوشتم. من نیهلیستی می اندیشم. مرگ پیشترها به نظرم موضوعی بزرگ می آمد. امروز اما یک قضیه ی عادی شده. در خیابان های سوریه با آن برخورد می کنی. می دانستم که خلاصه باید منتظرش بود اما حالا به تجربه میدانم که هر روز می تواند اخرین روز باشد.
سایت: مرگ برایتان خیلی مهم نیست ؟.
یازبک: من بدون آن که بخواهم بدنیا آمدم، زندگی کردم و بدون آن که بخواهم خواهم مرد.
جمعه 09/03/2012 آلمان www.aoja.blogspot.com

هیچ نظری موجود نیست: